همین الان از حسین جداشدم و اومدم خوابگاه...
امروز زیاد خوش نگذشت...
ولی...
داشتیم با حسین پیراشکی می خوردم که یه لحظه واسه راضی کردن مامان من به ازدواج عصبی شد...
قربونش برم یه حرصی می خورد...
دلم می خواس همون جا ببوسمش وبگم عاشقشم...
ولی چون گفته بود جدی باشم چیزی نگفتم...
حالا می خوام بهش بگم
" عچیجم عاشقتم و تو همون مردی هستی که هر دختری تو آرزوهاش میبینه "
اینم یه ماچ بزرگ: " مااااااااااااااااااااااااچ"
پنجشنبه باهم رفتیم بازدید از مناطق آبخیزداری لرگان
نمیشد کنار هم بشینیم وداخل اتوبوس اصلا بهم خوش نگذشت...
دیروزم که جمعه بودیم و دوتایی خوابگاه بودیم واصلا ندیدمش...
واسه اس دادنم که یا خوابمون میومد یا مثلا دیروز ظهر اون میخواس ناهار بخوره...
امروز صبحم که رفته بود اداره منابع طبیعی و ندیدمش...
مطمئنم ظهرم وقت نداره باهم بریم بازارچه چایی بخوریم...
اگه عصر که دفاع بچه هاست ببینمش...
دلم خیلی واسش تنگ شده و دارم بهونه میگیرم...
تازه بدتر همه اینکه فردا میریم خونه و تعطیلا عید نمیبینمش...
از حالا دارم واسه این سه هفته دلتنگی میکنم...
نه خدایی حق ندارم بگم من حسینمو میخوام؟
چشمهايش چه ميگويند؟
شما ميتوانيد عشق نامزدتان را از نگاهش بشناسيد. اگر هنگام صحبت كردن يا در مواقعي كه كنار هم هستيد، زياد به شما نگاه ميكند، اين اتفاقات را بيمعنا ندانيد. شايد هم او فردي خجالتي باشد و علاقه به ديدن شما را با نگاههاي كوتاه، دزدكي و مكررش نشان دهد. از طرف ديگر اگر نامزدتان عاشقتان باشد، با چشمهايش رفتارهايتان را كنترل ميكند. وقتي در مورد موضوعي ميخندد، به شما نگاه ميكند تا ببيند كه آيا شما هم ميخنديد؟ يا وقتي كه احساس ميكند از موضوعي رنجيدهايد، فورا به شما نگاه ميكند تا ببيند كه در چه شرايطي هستيد. يادتان نرود كه چشمها دروغ نميگويند پس چه اين نگاهها به شما اطمينان دوست داشته شدن را بدهد و چه شما را نااميد كند، هيچكدامشان را در اين ماههاي نامزدي بيمعنا ندانيد.
نگاه كردن به رفتاري كه او با افراد ديگر دارد هم ميتواند يكي از اين نشانهها باشد.
آيا رفتارش با شما مثل ديگران است يا اينكه با شما متفاوت و خاصتر برخورد ميكند؟ اين نشانه را با حسادت اشتباه نگيريد. قرار نيست او به دليل عشق به شما تمام روابط اجتماعياش را كنار بگذارد بلكه همينكه نگاهي متفاوت و رفتاري خاص با شما داشته باشد، كافي است تا نوع رابطه خود و نامزدتان را متفاوت از نوع رابطهاي بدانيد كه با ديگر آدمها دارد؛ تفاوتي كه مهمترين دليل بهوجود آمدنش حسي است كه او نسبت به شما دارد.
مردها گاهي علاقهشان را با توجهكردن به خواستههاي كسي كه دوستش دارند نشان ميدهند. اگر نامزدتان شما را به كنسرت خواننده مورد علاقهتان دعوت كرده يا سعي ميكند لباسهايش را از ميان رنگهاي مورد علاقه شما انتخاب كند، بيشتر به حسش اعتماد كنيد. او به دليل علاقهاي كه به شما دارد سعي ميكند، چيزهايي را دوست داشته باشد كه شما دوست داريد و به شيوهاي زندگي كند كه شما زندگي ميكنيد.
اگر شما از برنامههاي آيندهتان با او صحبت كنيد، او سعي ميكند برنامههاي خودش را با شما تنظيم كند و آيندهاش را به سمت خواستههاي شما ببرد؟ چنين مردي آماده ازدواج با شماست و به خاطر علاقهاي كه به شما دارد دوست ندارد بيگدار به آب بزند و از همين حالا ميخواهد فكر همه چيز را بكند
اگر او شما را دوست داشته باشد، قطعا با دوستانش در مورد شما صحبت كرده و از حسي كه به شما دارد برايشان گفته است. در اين مواقع ممكن است دوستانش با ديدن شما احترامي متفاوت برايتان قائل شوند يا اينكه با نيش و كنايه سعي كنند با نامزدتان در مورد حسي كه به شما دارد شوخي كنند. از طرف ديگر، زماني كه شما را دوست داشته باشد و از اينكه قرار است در آينده با شما زندگي كند مطمئن باشد، خيلي راحتتر شما را به ديگران معرفي ميكند و ديگر با ديدن ناگهاني يك آشنا در خيابان دست و پايش را گم نكرده و با اعتماد به نفس شما را به او معرفي ميكند.
قدر تمام تعريفهايي كه از شما ميكند را بدانيد. اگر او دوستتان داشته باشد، هر لباس تازهاي كه ميپوشيد و هر كار تازهاي كه ميكنيد برايش زيبا و رويايي جلوه ميكند. براي نامزدي كه عاشق شماست، هر تغيير كوچكي در ماههاي اول بزرگ و مهم جلوه ميكند و البته او نميتواند حسش را نسبت به اين تغييرات مهم از شما پنهان كند. بهتر است نشانههاي اين موضوع را هم در حرفها و نگاههايش جستوجو كنيد.
نامزد شما قرار نيست كه با حسادت زندگي شما را مختل كند اما اگر بدونايجاد چنين دردسري دوست داشته باشد كه بيش از ديگران در كنارتان باشد، بدانيد كه عاشقتان شده است. زماني كه با ديگر دوستانتان سر يك ميز نشستهايد و صحبت ميكنيد، ممكن است بيآنكه چيزي بگويد به شما اين پيام را بدهد كه دوست دارد رويتان را بگردانيد و بيشتر با او صحبت كنيد تا ديگران. اين حرف ممكن است از طريق سكوت طولاني او يا نگاههاي مكررش به شما منتقل شود پس نسبت به آن بيتوجه نباشيد.
اگر برخي فاميلهايش به شما كمي حسادت ميكنند، ميتوانيد مطمئن باشيد كه او به شما متفاوتتر از ديگران نگاه ميكند. قطعا آدمهاي اطرافش اين تفاوت را در رفتارهايش مشاهده كردهاند و به همين دليل احساس ميكنند كه شما جايگاه شان را گرفتهايد. براي كساني كه سالهاست او را ميشناسند، تشخيص عاشق شدن او از يك رابطه ساده كار سختي نيست، پس اگر آنها احساس ميكنند كه او عاشق شماست، حرفشان را دست كم نگيريد.
زماني كه با ديگر دوستانتان سر يك ميز نشستهايد و صحبت ميكنيد، ممكن است بيآنكه چيزي بگويد به شما اين پيام را بدهد كه دوست دارد.
ممكن است نامزد شما پيش از اين زياد از حد به كارش اهميت ميداده يا اينكه با دوستانش وقت ميگذرانده. اگر آمدن شما باعث شده كه برنامه زندگياش تغيير كند، بدانيد كه جايگاه خاصي را برايتان درنظر گرفته است. اگر در ماههاي اخير ترجيح ميدهد به جاي كار كردن شبانه روزي يا سفر رفتن با دوستانش، در كنار شما باشد و آنطور كه شما دوست داريد وقت بگذراند، از اين رفتارهايش چشمپوشي نكنيد. براي چنين مردي اين تغييرات دليلي جز عشق نميتواند داشته باشد.
آيا ساعات ملاقاتتان طولانيتر از انتظارتان ميشود وقتي او شما را دوست دارد زمان را فراموش ميكند و ترجيح ميدهد به جاي فكر كردن به هر چيز ديگري در كنار شما باشد و با شما صحبت كند. او دوست ندارد اين زمان تمام شود و از هم جدا شويد. اگر نامزد شما اينطور رفتار ميكند، پس قطعا با يك مرد عاشق طرف هستيد.
آيا برنامههاي مالياش را منظمتر كرده است و بيشتر به فكر فراهم كردن امكانات زندگي آيندهاش است؟ يا اينكه در كارش پوياتر شده و با جديت بيشتري براي زندگي و فعاليتهايش برنامهريزي ميكند؟ اگر اينطور است حتما او در حال آمادهكردن شرايط خوب براي زندگي مشترك است. او شما را دوست دارد و به همين دليل تلاش ميكند تا امكانات بهتري را براي آينده شما فراهم كند. به خاطر اين عشق است كه خودش را در برابر شما مسئول ميداند و اين حس مسئوليت را در تمام جنبههاي زندگياش وارد ميكند.
آيا بيشتر از هميشه از آينده مشتركتان صحبت ميكند و هيجانزده برايش برنامه ميريزد؟ وقتي به سفر ميرود به شما تلفن كرده و آرزو ميكند كه آن مناطق را در سالهاي آينده با يكديگر ببينيد؟ يا وقتي شما از برنامههاي آيندهتان با او صحبت ميكنيد سعي ميكند برنامههاي خودش را با شما تنظيم كند و آيندهاش را به سمت خواستههاي شما ببرد؟ چنين مردي آماده ازدواج با شماست و به خاطر علاقهاي كه به شما دارد دوست ندارد بيگدار به آب بزند و از همين حالا ميخواهد فكر همه چيز را بكند.
واژه ها را بی پروا ثبت میکنم!
عشقم را بی دریغ نثارت میکنم...
وجودم را بی درنگ فدایت میکنم...
تنهاییم را بی خبر با تو پر میکنم ...
سکوت مبهمم را بی نشان بر تو فریاد میکشم...
من با تو زندگی میکنم...
من با تو عاشقی میکنم...
من با تو میخندم....
معلم عصبی دفتر رو روی میز کوبید و داد زد: سارا ...
دخترک خودش رو جمع و جور کرد، سرش رو پایین انداخت و خودش رو تا جلوی میز معلم کشید و با صدای لرزان گفت : بله خانوم؟
معلم که از عصبانیت شقیقه هاش می زد، تو چشمای سیاه و مظلوم دخترک خیره شد و داد زد:
چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نکن ؟ هـــا؟! فردا مادرت رو میاری مدرسه می خوام در مورد بچه بی انضباطش باهاش صحبت کنم!
دخترک چونه ی لرزونش رو جمع کرد... بغضش رو به زحمت قورت داد و آروم گفت:
خانوم... مادرم مریضه... اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق می دن...
اونوقت می شه مامانم رو بستری کنیم که دیگه از گلوش خون نیاد... اونوقت می شه برای خواهرم شیر خشک بخریم که شب تا صبح گریه نکنه... اونوقت... اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره که من دفترهای داداشم رو پاک نکنم و توش بنویسم... اونوقت قول می دم مشقامو ...
معلم صندلیش رو به سمت تخته چرخوند و گفت بشین سارا ...
و کاسه اشک چشمش روی گونه خالی شد . .
امروز عشق را از چشمانت خواندم.
امروز گلبوته های دوستی در قلب مهربانت فضای خاطرم را عطر آگین کرد
و تو برای اولین بارمحبتت را برایم ثابت نمودی.
من هر روز به انتظار دیدنت می ایستم تا بلکه بتوانم صورت مهربانت را نظاره کنم.
هر زمان که از دیدنت باز می مانم به تماشای عکس های زیبایت می نشینم.
هر گاه با لبخند مهربانت سلامم را پاسخ می دهی در درونم شور و نشاط بر پا می کنی.
هر گاه صدای گامهای پرتلاشت بر روی کاشی قلبم طنین می اندازد آرامش پیدا می کنم.
از بین صداهای متعددی که از کلاسها به گوشم می رسد به دنبال صدای طنین مهربان تو می گردم.
با قلبم پیمان بسته بودم که هیچ گاه راه عشق را برای هیچ کسی باز نکنم،
ولی تو با شراره های نگاهت قفل آهنی را شکستی
و آرام آرام غبار غم را از روی پنجره ی مسدود قلبم پاک کردی
و محبت را همانند دانه ای درقلبم کاشتی
و ریشه هایش را در چشمانت قرار دادی.
می دانم تو نیز درقلبت آهنگ دوستی نغمه سرایی می کند
وپرنده ی خیالت این بار زمزمه ی عشق من را در فضای بیکران چشمانت ثبت می کند.
غنچه های کوچک قلبم که رنگ عطش را دارد با صدای خنده هایت که حاکی از محبت عشق شگفته می شود.
می دانی دوست ندارم که بگویم دوستت دارم درست است.
احساس می کنی که عاشقت هستم
و تو بهتر از هر کس دیگر می دانی که دل مهربان سرزمین رویش گلهای محبت است.
من از اون آسمون آبي ميخوام
من از اون شباي مهتابي ميخوام
دلم از خاطره هاي بد جداست
من از اون وقتاي بيتابي ميخوام
من ميخوام يه دسته گل به آب بدم
آرزوهامو به يك حباب بدم
سيبي از شاخه ي حسرت بچينم
بندازم رو آسمونو تاب بدم
کـــره ای گــفــت بـــه بابای خرش// پــــدر از هـــمـــه جــا بـی خبرش
وقـــت آن اســــت بــــرای پســرت// ایـــــن الاغ نـــــــرّه ی کــــره خــرت
مــاده ای خـــوشگـل و زیـبا گیری// تـــو کــه هر روز به صحرا میری
وقـــت آن اســت کـه زن دار شـوم// ورنـــه از بـــی زنـــی بــیمار شوم
پـــدرش گــفــت کــه ای کـره خَرَم// ای عــزیـــز دل بـــابــــا ، پــســرم
تـــو کـــه در چــنــتــه نداری آهی// نـــه طــویـــلــه ، نه جُلی نه کاهی
تـــو کـــه جــز خـوردن مال پدرت// پـــــــدر نـــــــرهّ خـــــر دربــــدرت
هـــیـــچ کـــار دگــری نیست تورا// یک جو از عقل به سر نیست تورا
به چه جرأت تو زمـن زن طـلــبی// بـــاورم نـیــست کـــه ایـنقدر جَلبَی
بـــایـــد اول تـــو بــگـیـری کاری// بــهـــر مــــردم بــبـــری تــو باری
بعـد از آن یک دو تا پالان بخـری// بـهــر آن کُــرّه خـــوشگـــل بـبـری
یک طــویــلـه بکنی رهن و اجار// تــا کــه راضــی شــود از تو آن یار
بـعــد بـایــد بـخری رخت عروس// بـهـر آن مـاده خــر خـوب و ملوس
جُـــلـی از جــنـــس کــتـــان اعلا// روی جُـــل نـقــش و نـگـاری زیـبـا
بــعـــد بـــایـــد بـــکـــنی گلکاری// بــهــر مــاشـیـن عروس یـک گاری
وقــتی ایـــنـهــا بـــشـــود آمــاده// بــعـــد از ایـــن زنـــدگــیـــّت آغـازه
می بــری مـــاده خــرت را حجله // بــا تـــأنــی نَـکــه بـــا ایـــن عـجـله
بــشـنــو ایــن پــنــد زبابای خرت// پــــــدر بـــــا ادب و بــــا هــــنـــرت
تــا کـــه اســبــاب مــهــیــا نشود// موسم عــقــد تــو بــر پا نشود
پــس از امــروز بــرو بر سرِ کار// تــا نـــهـــنـــد آدمـــیـــان پــشتت بار
جیبها تو Search می کنه…
پولاتو Delete می کنه …
خانوادتو Edit می کنه …
ارتباط با دوستاتو Cut می کنه
دوستهای خودشو Paste میکنه
موبایل تو Scan می کنه
خوشی هاتو Cancel می کنه
اموالتو Rename میکنه
!!!Open رو Reject میکنه
هر چی قربون تصدقش بری تو Recycle Bin میکنه
هر چی منفی بهش گفتی Save میکنه
هر وقت باهات دعواش بشه همشونو Restore میکنه
روتو زیاد کنی Reboot تت میکنه
آخرش هم ، مخت رو Hang می کنه...
اگه گفتین کیه؟
این حسینمه
میگه : زن نسونید ولی شوهر بکنید